باران نم نم...

هَمیشہ بـاید کســـ ے باشد که مَعنے سه نقطه ے انتهاے جُملـــه هایت را بفَهمد...

باران نم نم...

هَمیشہ بـاید کســـ ے باشد که مَعنے سه نقطه ے انتهاے جُملـــه هایت را بفَهمد...

باران نم نم...
آخرین نظرات
  • ۲۴ خرداد ۹۵، ۲۳:۵۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    :) قشنگ بود

ایستگاه...

يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۳۴ ب.ظ

_شما هم صدای آب رو می‌شنوید؟!!!

_بله...

_منبع این صدا از کجاست؟!!!

_اونجا( انگشت سبابه ی باران جایی میان ریلها را نشانه رفته است)...

_کجا؟!!!

_اونجا،درست بین دو خط میانی ریلهای قطار...

_عجیبه!!!

_چی عجیبه؟!!!

_چشمه ای روان میان دو خط ریل قطار!!!

_از نظر آب هم حضور این ایستگاه آنهم در دل زمین عجیبه،حتی حضور ما آدمها هم اینجا عجیبه!!!

_نگاه گنگش خبر از عدم درک معنای حرفم را میداد اما،سری به منظور فهمیدن تکان داد و خود را با تبلتش مشغول کرد...

-----------------------------

 پ.ن:هر شب جایی حوالی شمرون که می‌رسید...چراغ خاموش عبور می‌کرد تا نکند ترکی بردارد چینی نازک تنهایی من...

 این را خودش نگفته بود...کلاغ ها خبر آورده اند...

 کلاغ‌ها با همان چشمهای نافذشان...

همان چشمهای ترسناکی که هیچ وقت دروغ نمی گویند...

۹۲/۱۲/۱۱
باران...

نظرات  (۱۴)

۱۱ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۰۴ چشم چشم دو ابرو
باید هم عجیب باشه ...

اصلا به هم زدن خلوت خیلی عجیبه ...
پاسخ:
بله...
علل خصوص خلوت آبی روان در دل زمین!!!
سرم را به منظور فهمیدن تکان دادم و به صفحه ی تبلت کنار دستی ام زل زدم !
پاسخ:
جواب خلاقانه ای بود...احسنت!!!
به عنوان اخرین پست خیلی یادگاری خوبی میتونه باشه این ایستگاه نوشت شما!!!!!!!!!!
:))))))
پاسخ:
:|||||||||||
حتما باید اینجوری نگاهت کنم؟!!!
عزیزم ما ازون بیدهایی نیستیم که با این بادها بلرزیم...
من حق رو گفتم...از انصاف حرف زدم...مادر_پدر ستاره هم نظراتشون رو میتونن بگن ولی تحمیل،نه!!!
ستاره هست که باید برای آیندش تصمیم بگیره نه اینکه براش تصمیم گرفته بشه!!!
انشاالله که خیلی زود مشکلاتشون حل میشه...
۱۲ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۵۱ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
خیلی عجیبه..
این روزا همه چی عجیب شده...
حضورم عجیبه و اتفاقای اطرافم عجیب تر..
شاید منم جای اون بودم سری به نشانه ی فهمیدن تکان میدادم.....
پاسخ:
چرا...نه،واقعا چرا؟!!!
یا کریم
سلام بارانی
چه پست عجیبی! اولین لحظه من هم می خواستم نظر علی مجیر رو برات بذارم اما بعد خوندن جوابت به آتنا نظرم عوض شد ...

کاش به قول آندره ژید بگذاریم هر کس خودش شن های ساحل رو درک کنه . گاهی دیدم که بعضی افراد از سر دلسوزی حتی برای طرف مقابل تصمیم می گیرند تا به او محبت کنند!!!! تا به او بگویند تو نمی فهمی و ما می فهمیم صلاحت چیست .... و چه ظلمی بالاتر از گرفتن حق آزادی انتخاب یک راه

شاد باشی و رستگار
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ:
سلام خانم پر انرژی،
آخ این بزرگترها گاهی انسانیت رو زیر پای صلاح فرزندانشون له می کنند...
بد می گن از خود گذشتگی بین نسل ما نیست!!!
همچنین شما زوج جوان...
اللهم عجل لولیک الفرج...

خب حق داشته متوجه نشه این روزا از این نوع حرف ها زیاد به گوشمون نمیخوره

پاسخ:
قیافه ی بنده ی خدا دیدنی بود...شاید دلیلش همین باشه!!!
به حرف پدر و مادرها موقع ازدواج بیشتر از دل خودتون گوش کنید
شاید اینطور بهتر باشه
به شرطی که پدر و مادر ها همه چیز رو بدونن ! نه اینکه بعضی چیزها رو بدونن و بعضی چیزها رو نه!
عشق هم مجوز می خواهد تا دق مرگ نشود اول جوانی oO
پاسخ:
حرف شما در مورد ازدواج ،متین هستش...ولی پدر مادر یکی از دوستان می خوان طلاق دوستم رو بخاطر بیماری ای که همسرش بعد از عقد دچارش شد بگیرند... انصافه؟!!!
تازه بیماری خاصی هم نداره...امبولی کرده بنده خدا!!!

برای تمام رنج هایی که میبری صبررررر کن .
صبر اوج احترام به حکمت خداوند است ...
پاسخ:
نگاه بسیار زیباییست به صبر...
۱۳ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۳۶ دکـ لـ مـ هـ
اگر نبود سنگها و موانع سرِ راهِ آب،
همین صدا را هم از او نمی‎شنیدیم...
ما انسانها هم همینطور...
+ خدا به پدر و مادر اون دوستتون بصیر عطا کنه
پاسخ:
درسته...
انشاالله...
صدای اب!
....
پاسخ:
...

به نام خدا


سلام..


ان شاء الله که خوب هستید.


راستی ببخشید که خیلی دیر می گم. اما زیارتتون قبول باشه و واقعا غافلگیر شدم وقتی دیدم حقیر رو هم یاد کرده بودید و ازتون یک دنیا ممنونم...


در مورد پستتون هم برام سنگین بود درکش!! شاید به نوعی بخواد به اختلاف دیدگاه موجودات مختلف اشاره کنه و این که هر کسی از ناگزیر از درون خودش مجبوره به دنیا نگاه کنه و دنیای خاص خودش رو داره.. البته این حرفتون درسته!! اما فقط یک نفر می تونه دنیای هر آدمی رو درک کنه و متناسب با شخصیتش و دغدغه هاش هدایتش کنه تا به حقیقت برسه و اون وجود انسان کامل هست. اما اگر بخوایم یکتا بودن حقیقت رو نفی کنم با حرفتون موافق نیستم..


ان شاء الله که موفق بمانید همجنان..


التماس دعای فرج و یا علی

پاسخ:
سلام
دیگه از متاهلین بیش از این توقع نداریم...
ممنون انشاالله نصیب شما زوج جوان به زودی بشه...
این پست یک مکالمه ی واقعی بین من و خانومی در ایستگاه مترو بود...منظورم این هستش که عبور چشمه ی آب در دل زمین طبیعی هستش...اما،ما انسانها حریم آب رو طوری اشغال کردیم که حضور آب در دل زمین عجیب جلوه می کنه...
 آب در خانه ی خودش غریبه بود...این برام جالب هستش!!!
تشکر...
اللهم عجل لولیک الفرج...
۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۵۶ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
اگه میدونستم چرا که دیگه انقدر هنگ نببودم...
پاسخ:
:(
۱۶ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۵۵ سجاد مؤذنی
شراب بنوشید تا ایمن شوید
http://sajjad-m.blog.ir/1392/12/16/
التماس دعا...
۱۶ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۴۶ مجتبی نوری
باران رحمت خدا همیشه می بارد،
 مقصر مائیم که کاسه هایمان را بر عکس گرفته ایم
پاسخ:
مقصریم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">