باران نم نم...

هَمیشہ بـاید کســـ ے باشد که مَعنے سه نقطه ے انتهاے جُملـــه هایت را بفَهمد...

باران نم نم...

هَمیشہ بـاید کســـ ے باشد که مَعنے سه نقطه ے انتهاے جُملـــه هایت را بفَهمد...

باران نم نم...
آخرین نظرات
  • ۲۴ خرداد ۹۵، ۲۳:۵۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    :) قشنگ بود

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

وقتی نگاهت صعودیه...وقتی دونه دونه پله ها رو با نیت پاک داری در راستای یک هدف درست میری بالا...گاهی اتفاقاتی میفته در مسیر،که انسان بی تفاوت از کنارش می گذره و خیلی راحت چشماش رو به روشون می بنده...یا با چنتایی توجیه ساده رفع و رجوعشون می کنه.حتی برای خودش!!!

این ها هرچند کم و کوچیک و غیر قابل اهمیت اند ولی همین حلقه های کوچیک انقدر زود بهم وصل میشن و متحد که یه جایی مثل همون پله ی 32ام  صف می کشن مقابلت و میشن سد راهت...سد راهی که،تو انقدر بهش ایمان داری که نمی خوای برگردی ازش...ولی راه پیشرفت هم برات بستس...روی یک پله مگه چقدر میشه در جا زد و به گذشته و اعمال فکر کرد؟!!!

نه دل رفتن داری و نه قرار موندن...درست اونجاست که می فهمی خیلی چیزها دیگه جبران پذیر نیستند و تو افسوس می خوری از اینکه چرا اندکی اون روزا حتی به اندازه ی چند تنفس عمیق هم که شده،بیشتر تامل نکرده بودی؟!!!

۲۹ نظر ۱۶ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۴
باران...

۰۳ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۰۰
باران...