باران نم نم...

هَمیشہ بـاید کســـ ے باشد که مَعنے سه نقطه ے انتهاے جُملـــه هایت را بفَهمد...

باران نم نم...

هَمیشہ بـاید کســـ ے باشد که مَعنے سه نقطه ے انتهاے جُملـــه هایت را بفَهمد...

باران نم نم...
آخرین نظرات
  • ۲۴ خرداد ۹۵، ۲۳:۵۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    :) قشنگ بود

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۴
باران...

می خوام بنویسم...اما،اصلا انگار نوشتنم نمیاد!!!

من!!!من که تا همین چند ماه پیش روزانه داستان پشت داستان می نوشتم،حالا دیگه حتی جواب پیام زدن هم برام سخت شده،نوشتنم نمیاد!!!

من!!!من که همیشه سنگ صبور همه بودم وشونه برای اشکهای سرازیر شدشون،این روزا حوصله ی غم و غصه های خودم رو هم ندارم انگار،حرف زدنم نمیاد!!!

دیگه نه عاشق کتاب خریدنم...

نه عاشق خوندن...

و نه حتی عاشق اون پیرهن بنفشه...

این روزا نه عطر گل...

نه حتی نم بارون نمی تونه حالم رو خوش بکنه...


این روزها؛

دلم یه کنج آروم می خواد...

یه قهوه ی گرم...

یه غروب آفتاب دل انگیز...

دلم قدم زدن روی شنهای نمناک ساحلی رو می خواد...

دلم یک کمی تنهایی می خواد...

همین!!!

۲۴ نظر ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۷
باران...