باران نم نم...

هَمیشہ بـاید کســـ ے باشد که مَعنے سه نقطه ے انتهاے جُملـــه هایت را بفَهمد...

باران نم نم...

هَمیشہ بـاید کســـ ے باشد که مَعنے سه نقطه ے انتهاے جُملـــه هایت را بفَهمد...

باران نم نم...
آخرین نظرات
  • ۲۴ خرداد ۹۵، ۲۳:۵۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    :) قشنگ بود

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

امروز از آن روزهایی بود که می خواهی در انتهایش چشمانت را ببندی و شان و منزلتت را به فراموشی بسپاری و هر آنچه ناسزا بلدی از 18+ گرفته تا آن 40+ هایی که تا پشت بناگوششان را رنگی می کند ،نثارشان کنی تا شاید کمی آرام شوی...مثلا در جواب یکیشان بگویی؛

"حرف دهنت رو بفهم!!!"

یا ...

تنها نقطه ی سفید امروز از ایستگاه میرداماد با من بود تا ایستگاه مقصد...آنقدر قربان صدقه اش رفتم و چلاندمش که طنّاز کوچولو بیدار شد!!!

 

tannaz

 

دو عدد لپ داشت هر کدام به قاعده ی یک گوجه فرنگی...حیف که مادر محترمش هم حضور داشت و الاّ گازی از بچه می گرفتم که گوجه ها املت بشوند در دَم!!!

دنیا در کنار بدی ها و نامردیهایش بسیار زیباست...تنها کافیست تا چشمانمان را ببریم کارواش و افکارمان را حتی!!!

........................................

۱۸ نظر ۲۱ مهر ۹۲ ، ۲۳:۳۰
باران...