باران نم نم...

هَمیشہ بـاید کســـ ے باشد که مَعنے سه نقطه ے انتهاے جُملـــه هایت را بفَهمد...

باران نم نم...

هَمیشہ بـاید کســـ ے باشد که مَعنے سه نقطه ے انتهاے جُملـــه هایت را بفَهمد...

باران نم نم...
آخرین نظرات
  • ۲۴ خرداد ۹۵، ۲۳:۵۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    :) قشنگ بود

۱۳ مطلب با موضوع «پله پله تا ملاقات خدا» ثبت شده است

یک اتفاق دیگر...

به وقت امروز...

زیارت حرم معصومه سلام الله علیها،آن هم بعد از دوسال سنگین چسبید...

علل خصوص که هوا هم نم نم می بارید بر دل زائران آمده از راههای دور و نزدیک...

و اما رسم همیشگی...

لیست امسال مشهد را نگذاشتم چون انتهایش برای حضرت روضه باز خوانده بودم از مصائب دوری حجت خدا و مشکلاتمان...

..........................

تصمیم به نوشتن اسامی که گرفتم نه خودکار داشتم نه کاغذ!!!

مجبور به قناعت به دارایی های اطرافیان شدم...

دیگه همه جوره باید ببخشید!!!

******

۲۴ نظر ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۱۶
باران...
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۰ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۰۰
باران...

تنها چند روز دیگر باقیمانده ...

تا سال دیگه کی مرده کی زنده را خدا داند و بس ...

نمی دونم شاد باشم از حلول ماه ربیع یا غمگین از رفتن محرم و صفر حسین علیه السلام؟!!!

مثل همیشه تازه از ربیع داغ من شروع می شود...

من که هر نفسم اسم تو گفتم/نکنه یه روزی از چشات بیفتم؟!

+آسمان هم

با اشکهایش

برای بدرقه

آمده است

...

۲۰ نظر ۲۹ آذر ۹۳ ، ۲۳:۵۹
باران...

وقتی نگاهت صعودیه...وقتی دونه دونه پله ها رو با نیت پاک داری در راستای یک هدف درست میری بالا...گاهی اتفاقاتی میفته در مسیر،که انسان بی تفاوت از کنارش می گذره و خیلی راحت چشماش رو به روشون می بنده...یا با چنتایی توجیه ساده رفع و رجوعشون می کنه.حتی برای خودش!!!

این ها هرچند کم و کوچیک و غیر قابل اهمیت اند ولی همین حلقه های کوچیک انقدر زود بهم وصل میشن و متحد که یه جایی مثل همون پله ی 32ام  صف می کشن مقابلت و میشن سد راهت...سد راهی که،تو انقدر بهش ایمان داری که نمی خوای برگردی ازش...ولی راه پیشرفت هم برات بستس...روی یک پله مگه چقدر میشه در جا زد و به گذشته و اعمال فکر کرد؟!!!

نه دل رفتن داری و نه قرار موندن...درست اونجاست که می فهمی خیلی چیزها دیگه جبران پذیر نیستند و تو افسوس می خوری از اینکه چرا اندکی اون روزا حتی به اندازه ی چند تنفس عمیق هم که شده،بیشتر تامل نکرده بودی؟!!!

۲۹ نظر ۱۶ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۴
باران...

هرکسی دنبال خبر می گرده...

بهش بگید؛

عشق داره بر میگرده!!!

+انقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده؛

این همه عقده تلمبار شدن هم دارد...

++اللهم عجل لولیک الفرج...

+++دکتر علی شریعتی:عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد...
 دوست داشتن اما...در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند!!!

۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۹
باران...