باران نم نم...

هَمیشہ بـاید کســـ ے باشد که مَعنے سه نقطه ے انتهاے جُملـــه هایت را بفَهمد...

باران نم نم...

هَمیشہ بـاید کســـ ے باشد که مَعنے سه نقطه ے انتهاے جُملـــه هایت را بفَهمد...

باران نم نم...
آخرین نظرات
  • ۲۴ خرداد ۹۵، ۲۳:۵۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    :) قشنگ بود

داستان نویس...

سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۷ ق.ظ

تا دو شنبه وقت دارم که یک داستان بنویسم...اونم با یک موضوع از پیش تعیین شده...درست مثله انشاهای بچگیمون!!!

همیشه نوشتن رو دوست داشتم...اما موضوعی نوشتن رو نه!!!

اعتقاد داشتم و دارم که نوشته خودش باید بیاید و متولد شود نه اینکه من به زور خلقش کنم!!!

استاد کلاس می گه خاص می نویسی اما نمیشه اسمش رو بذاریم داستان...می گه قلمت عجیبه...میگه عجیبه اما روون...

میگه ذاتا نویسنده ای...اما ازون نویسنده هایی مخاطبینشون برای فهم مطالبشون باید هوش و توان فکری خاصی داشته باشند...

طیطی کلاس(این اسمی هستش که یکی از دوستانم روی هم کلاسی بنده خدای ما گذاشته)هر جلسه بعد از اتمام داستان من رو به همه میگه خوب بود ولی من که چیزی نفهمیدم...این جاست که دوست داری جوابی به او بدهی که برود با برفهای سال بعد بر درختی فرود بیاد...شاید همونجا گنجیشکا به فرزندی قبولش کردند و ما هم از شر تیکه هاش راحت شدیم...

به قول همون دوستم:والا به خدا!!!چشمک

۹۳/۰۹/۰۴
باران...

نظرات  (۳۷)

اوهوم
من که قبلن گفتم خوب می نویسید
و اما تیکه ها
اهمیت ندید
حتی فوت هم نکنید چه برسد به شوت
پاسخ:
قلمم هیچ وقت نتونسته دقیقا اونیکه می خوام بگم رو بنویسه...
هر وقت نوشت اونیکه شد حرف دل...اون موقع نمرش بیستِ!!!
همین کار رو تا به حال کردم...اصلا از همین هم هستش که حرصش گرفته هر جلسه داره تکرارش می کنه!!!
هر جلسه ؟
پس حسود
آخی دلم براش سوخت
دنیای ننگینی واسه خودش ساخته بدترین چیز همینه
پاسخ:
حسود؟!!!

نه ان شاءالله که اینطور نیست...(ته مثبت نگری باران)

متنای خودش همگی طنز هستند و بسیار خوب...

کلا خوشش میاد سر به سر دیگران بگذاره...هرچند شور باشه!!!

واقعا دنیای ننگینی هست دنیای حسودا...لانصیب!!!
بعد این جماعت سال چندمی هستین ؟
ادبیات ؟
پاسخ:

سال؟!!!

من سه ماه نیست که تو این کلاسا ثبتنام کردم...

داستان نویسی...


آهان فکر کردم دانشگاهِ Oo
حتمنم این سراهای محله است
پاسخ:
خیر یک موسسه ی معتبر با استادی بسیار معتبرتر...
اوهوم
پس خوبه
پاسخ:
بله خوبه...

یا رفیق

سلام دوست بارانی 

چه عجب ما شما رو زیارت کردیم در نوشته ای !!

به نظر منم خیلی سخته موضوعی نوشتن داستان یا شعر یا هر چه که قراره از دل بربیاد اما به زور می خوان به قلم ربطش بدن  که از قلم در بیاد !


نمیدونم چرا اما دوست دام بدونم موضوع داستان تون چیه ؟

برای من و نی نی (سلامتی روح و جسممون منظور )خیلی دعا کن .بی خودی یا با خودی فرق نمی کنه اما اخیرا همش نگرانم .

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا 

اللهم عجل لولیک الفرج

پاسخ:

سلام بر مادر آسمانی

خداوند فرزندی سالم و صالح نصیبتون کنه ان شاءالله...

نگرانی های مادران باردار کاملا طبیعی هست...فقط مواظب باش خیلی بهش شدت ندی که روی جنین هم بسیار تاثیرگذار خواهد بود...

الهی آمین...

اللهم عجل لولیک الفرج

۰۵ آذر ۹۳ ، ۰۰:۲۹ پلڪــــ شیشـہ اے

سلام بانو

یافت شدید انگار ...
چشممون به اون پست خشک شد ...
داستان موضوعی هم حسن خودش رو داره به نظرم. 
البته که نویسنده از اینکه چارچوب ذهنی این دلی براش تعیین بشه ...
پاسخ:
سلام

گویا گمشده بودیم واقعا که انقدر ذوق کردید شما...شرمنده کردید!!!

خجالت زده ی چشماتون شده باران!!!


حس خودش رو داره دقیقا...مهم اینجاست که حس من رو نداره!!!
۰۵ آذر ۹۳ ، ۰۰:۴۳ پلڪــــ شیشـہ اے
اون حس من رو نداره خیلی عالی بود 
خندیدم باهاش :))
پاسخ:

خوشحالم که خندیدید...

شاد باشید...

:)

۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۰:۳۷ فاطمه مهدیخانی
انتــــظار... زیبـــــــــاترین حس دنیــــاست وقـــــتی حاصـــــلش ؛ لمـــــس ضـــــریح باشــــــکوهت باشــد...!

سلام
ان شاالله همیشه قلم شما پایدار و روان باشه..
هعیییییییییییی... امثال طیطی ها کلاس رو شیرین میکنن..البته آدم حرصش میگیره...
التماس دعا
یازینب


پاسخ:
سلام
ممنون...
حرص می دن آدم رو...
محتاجیم به دعا...
یا زینب...
چقدر اینجا نوشابه باز کرده بودن برای خودشان....

:)
پاسخ:
چنتا چنتا...
جمله ی بالای وبتون خیلی باحاله

پاسخ:
ممنون...
یا رب
سلام بر شما
اشک روان بر امیر کاروان هنوز بر دانه دانه ی لباس شُکرم می ریزد !
دو لباس حسینی اخیر که با نخهای  "برتری امام حسین علیه السلام بر یحیی علیه السلام "است دوخته شده ،بیش از لباس های دیگر اشک می ریزد و اشک می جوشاند...
منتظر کوک حسینی تان هستم

پاسخ:
سلام
عذرم جهت نیامدن و نخواندن موجه است...
دیشب را که میهمان تخت سرد و سفید بیمارستان بودیم و امروز تا به الانش اسیر این تخت لعنتی...
به محض اینکه بتونم حتما میام و کامل همشون رو می خونم و نظراتم رو بیان می کنم...
چشمهای خرابه روشن شد،السلام علیک سر، بابا

می پرد پلک زخمیم از شوق،ذوق کرده است این قدر بابا


 شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها تسلیت....
پاسخ:
بر شما هم تسلیت...
۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۵:۲۵ فانوس جزیره
سلام علیکم مومن

تاحالا به میوه ها فکر کردید؟
دعوتید

عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
پاسخ:
سلام
به خوردنشون بله...
ممنون،سر خواهم زد...
همچنین...
۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۱:۱۹ چ ش م ا ن ت ظ ا ر

سلام بزرگوار

خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنید شعرها و نوشته های خودمه...

التماس دعا برای زیباترین یوسف زهرا...

علی یارتون

پاسخ:
سلام
حتما سر خواهم زد...
اللهم عجل لولیک الفرج...
یا علی علیه السلام...
۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۲:۵۲ منورالفکر
مینی مال مینویسید؟
ببینید نوشته هاتون رو جزاینجا ندیدم که ولی یه پیشنهاد دارم براتون تا به نوشتن حرف دل نزدیک بشید.البته بنا به حرفتون که فرمودید توش موفق نیستید
میدونید یه واقعیت هست که هرچقدرم ازت تعریف شه.تا خودت از نوشته ت راضی نباشی.یعنی اصلا خوب نیست
وقتی می نویسید ولی حس میکنید حرف تان را نتوانسته اید بزنید
یعنی حرف شما لایه لایه است
موقع نوشتن اصولا سوژه که بذهن میرسه.ویا حتی حس کلافگی یا ذوق یا هیجان که باعث نوشتن میشن.اینها همه جوشش هستن البته باید دقت کرد اغلب عمیق نیستن.یعنی همون لایه اول و دوم اصولا ذهن رو بنوشتن تحریک میکنه.باید موقع نوشتن.مثل آدم های مست باشید
کامل خودتان را بسپرید به کاغذ وقلم..تاکید کاغذ وقلم..تا وقتی دستتان بنوشتن دل سفت شه.بعد میتونید از سیستم استفاده کنید.جسم انسان شدیدا به هم آوازی با محیط طبیعی واکنش وسازگاری نشون میده.کاغذ بخصوص کاهی و مداد کاملا طبیعی هستند و به نوشتن دلانه شدیدا کمک میکنن
وقتی شروع میکنید به نوشتن.غرق بشید.نه بشنوید.نه ببینید.نه بخورید.نه حتی چیزی بخواید.فقط به خالی کردن خودتان روی کاغذ بی خط فکرکنید.
لایه اول ودوم که محرک هستن خیلی سریع تخلیه میشن.کاری که باید بکنید اینه.تمرکزتون رو تمام وکمال به لایه های اول و دوم سوژه ندید.چون اونا بصورت غریزی خودشون متبادر میشن.حین نوشتن لایه اول ودوم به عمق سوژه فکرکنید.به هرچه میتونه ربط و بی ربط پشت ش باشه.لایه هاشو بشکافیداصلا براش لایه گذاری کنید.
اصلا نگران نباشید شاید چندین بار ابتدایی.لایه های زیرین بی ربط باشن ولی مطمئن باشید دفعات بعد.لایه ها واقعا عمیق و مربوط میشن.
اصلا از حوصله مخاطب نترسید.به طولانی شدن فکر نکنید
اگر با یک عبارت و جمله منظور دلچسب رسانده نشد.عبارت رو حذف نکنید.سعی کنید با واژه های جدید ولی هم معنی منظور تان را شفاف تر کنید
اصلا از تکرار مفهوم نترسید
چون با ظاهرجدید جذابیتش سرجاش میمونه

فعلا چیز دیگه ای بذهنم نمیرسه.ببخشید اگه جسارت شد وموفق باشید
پاسخ:

سلام

ممنون از حضور و این نظر لایه لایتون...

شاید یکی از دلایل اینکه خوب نمیشه نوشته هام...همین تایپ نویس بودنم هستش...

حتما مداد و کاغذهام رو میرم از بالا میارم...

بازم ممنون...

۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۳:۰۲ منورالفکر
هم صحبتی با نوسندگان محترم برام افتخاره...
قابل ذهن پرلایه یتان را نداشت
پاسخ:

یادم رفت بگم مینی مال نمی نویسم...

سبک خاصی هستش که به شخصه علاقه ای بهش ندارم...

شرمنده می فرمایید...حالا کو تا ما نویسنده بشیم؟!!!

ممنون.

۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۶:۵۰ بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
ماکه شما رو نمیشناسیم پس کلی عرض میکنم

اساسا آدم باید صاحبدل شده باشه که هر تلاش دلش جوششی دلکَش باشه وگرنه کسی که تای تاتی میکنه در طریق باید بشینه تا درد زایمانِ اثرش بیاد سراغش و یکــ اثر دلی متولد کنه ...
کوشش البته موثره ...

پاسخ:

سلام

یاد حرف بزرگی افتادم که حرف شما رو روون تر می گفت...

می گفت:نوزاد درست لحظه ای متولد می شود که مادر غیرقابل تصورترین درد را متحمل می شود...

من تحمل ملدر شدن را ندارم...

ولی ظاهرا برای ققنوس شدن باید خاکستر شد...

۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۷:۵۱ بهروز دلاور
با سلام
منتظر حضورتون هستیم
موفق باشید
پاسخ:

 سلام

ان شاالله...

همچنین...

شهادت یک لباس تک سایز است
هروقت وهرزمان اندازه ات رابه لباس شهادت رساندی
هرجاباشی
باشهادت از دنیا میروی
شهیدآوینی
پاسخ:
کاش اندازش بشیم...

سلام

با مطلبی درباره جناب سلمان فارسی به مناسبت وفات ایشان بروزیم.

تشریف بیاورید

پاسخ:

سلام

خدمت می رسیم...

امام موسی کاظم علیه السلام:

التَّدبِیرُ نِصفُ العیشِ
تدبیر نیمی از زندگی است.

تحف العقول، ص 425

پاسخ:
بسیار پندآموز...
سپاس...
 من نه انم که دو صد مصرع رنگین گویم    من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم

کهفی پیشاوری
پاسخ:
واقعا...
سلام و بعد...
قلم را نمی توان مجبور کرد . نمیتواند سرد باشد ولی دیگران گرمای آن را حس کنند. این ذهن گرم نویسنده است که واژگان را چینشی بهاری میدهد تا جملات روحی شود بر پیکره هر داستان .
و داستان ذهن تو ...
کلمات آن هنگام با هم زوج می شوند که افکارت زلال باشد . خالصانه و پاک . و  آن وقتی ست که ذهنت را به خدا سپرده باشی ...
چنین داستانی داستان نیست . حکایتی پر شور برای نفس نفس زدن دوندگان به سوی او ست .
موفق باشی
پاسخ:

سلام

قشنگ نوشتید...

همچنین...

۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۶:۲۰ یک خبرنگار ...
سلام
و سپاس از حضورتون ...

کلاس های داستان نویسی خیلی خوبه اگر خودت رشد و پیشرفت رو احساس کنی ...

+ وجود امثال اون همکلاسی توی کلاس هم چندان بد نیست ...
ظرفیت و صبوری شما به عنوان یه نویسنده محک میخوره ... :)

+ با آرزوی توفیق و تندرستی ...
پاسخ:
سلام
خواهش می کنم...
بله دیگه...
همچنین...
۱۳ آذر ۹۳ ، ۱۵:۰۹ منور الفکر
اربعین ارباب
برای ما
یک تمرین است
تمرین قیامت...
پاسخ:
من دلم تنگ برای امام حسین علیه السلام...
سلام
بله درست گفتن ولی یکم کم گفتن قلمتون عالیه:)
پاسخ:
سلام
یکم...

با همین سوز که دارم بنویسید حسین

هرکه پرسید ز یارم بنویسید حسین

ثبت احوال من از ناحیه ی ارباب است

همه ی ایل وتبارم بنویسید حسین

هیچ شعری ننویسید به روی کفنم

با گل تربت یارم بنویسید حسین

هرکه پرسید چه دارم دگر از دار جهان

همه ی دار وندارم بنویسید حسین

خانه ی آخرتم هست قدمگاه حبیب

به روی سنگ مزارم بنویسید حسین

پاسخ:
یا حسین...
۱۵ آذر ۹۳ ، ۱۳:۱۴ فانوس جزیره
سلام علیکم مومن

با مطلب
تاحالا به میوه ها فکر کردید 2
بروز هستیم

عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
پاسخ:

       سلام

کماکان ظرف میوه تون پس وسط میزه؟!

چشم...می رسیم خدمتتون...

همچنین...

سلام

 فرا رسیدن روز دانشجو را به شما صمیمانه تبریک می گویم....



http://zareh.blog.ir/post/636
پاسخ:
سلام
بسیار سپاسگزار هستم...
سلام
اینجا هم بنویسید داستان هاتون رو
التماس دعا
پاسخ:
  سلام
قابل که نیستند٬اما چشم!!!
۱۷ آذر ۹۳ ، ۲۲:۴۶ بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
بسم رب الحسین(ع)

دعوتید به( * )
پاسخ:
ممنون بسیار مشعوف شدیم از میهمان نوازی هاتون...
سلام

ان شاء الله موفق باشید

پاسخ:
سلام
همچنین...
راه کاروان عشق از میان تاریخ می‌گذرد و هر کسی در هر زمان بدین صلا لبیک گوید، از ملازمان کاروان کربلاست

شهید سید مرتضی آوینی


  لبیک یا حسین.....
پاسخ:
لبیک یا حسین علیه السلام...
۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۴:۲۷ منور الفکر
دعوتید به یک
"هی!"
بلند...
پاسخ:
باید جالب باشه...
۲۶ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۵ فانوس جزیره
سلام علیکم مومن

شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات

قرار اینترنتی وبلاگ نویسان جهت
دیدار با خانواده شهید مدافع حرم محمدحسین مرادی
جهت حضور و ثبت نام مراجعه کنید به وبلاگ فانوس جزیره

لطفا رسانه باشید

عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
پاسخ:
سلام
چه عالی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">